این وب سایت به جهت شرح احوالات و وقایع اتفاقیه ایامم دایر گردید، چیزی نیست جز یک دقدقه ذهنی

کبوتر حریم

چند وقت پیش کبوتر دلم زائر حریم امام رضا(ع) شده بود اونجا این شعر رو از قول یه مداح شنیدم مه این بار کبوتر دلم رو زائر بقیع مرد و این وسط دلم تو دو راهی مدینه و مشهد راه غربت رو جستجو میکرد و اونجا بود که معنای تمنای ظهور رو فهمیدم ،
راستی اون شهر این بود:

آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا***   تو که پرواز می کنی تو حرم امام رضا

من کبوتر بقیع ام با تو خیلی فرق دارم*** سرم و بجای گنبد روی خاکها می ذارم

خونه قشنگ تو کجا و این خونه کجا***  گنبد طلا کجا قبرهای ویرونه کجا

اونجا هرکی می پره طائر افلاکی می شه*** اینجا هرکی می پره بال و پرش خاکی می شه

اونجا خادما با زائر آقا مهربونن*** اینجا زائرا رو از کنار قبرها می رونن

تو که هر شب می سوزه چلچراغا دور و برت***  به امام رضا بگو غریب تویی یا مادرت

کی میگه که تو غریبی غریب عاشق نداره ***روز و شب این همه عاشق رو خاکت سر می ذاره

غریب اونه تو بقیع شمع و چراغی نداره ***  نه ضریح و نه حرم حتی رواقی نداره









گزارش تخلف
بعدی